دلایل کاهش آب این دریاچه و قرار گرفتن در مسیر نابودی نیز روشن است؛ در سالهای گذشته سدهای زیادی بر رودخانههایی که آب را به دریاچه میرساندند، ساختند، همچنین خشکسالی و کمبود بارش در سالهای اخیر نیز مزید بر علت شد و آب دریاچه ارومیه بهتدریج کاهش یافت، تا اینکه اکنون بیش از نیمی از آب آن خشک شده است.
طی دهههای گذشته روی 21 رودخانهای که آب را به دریاچه ارومیه میرسانند، 35 سد ساخته شده و بهزودی 10 سد دیگر نیز ساخته خواهد شد. به این ترتیب به قدری از آبهای مشروبکننده دریاچه برداشت میشود که آب چندانی بهخود دریاچه نمیرسد. از سوی دیگر، ساخت بزرگراه شهید کلانتری و گذر این بزرگراه از وسط دریاچه ارومیه نیز تبخیر آب را افزایش
داده است.
در سالهای اخیر برخی از مسئولان از انتقال آب دریای خزر به دریاچه ارومیه برای نجات دریاچه سخن گفتهاند، اما بهنظر میرسد این راه حل با اما و اگرهای بسیاری همراه باشد. شوری آب دریای خزر 13 در هزار است که با شوری آب دریاچه ارومیه متفاوت است، این تفاوت میتواند از نظر اکولوژیک مشکلاتی برای دریاچه ارومیه پدید آورد. از سوی دیگر، ما برای کشیدن کانالی که آب دریای خزر را به دریاچه ارومیه برساند، به تاسیسات مهندسی بسیار بزرگی نیاز داریم که هزینه و وقت خیلی زیادی را صرف خواهد کرد.
یک اصل در حفاظت از محیطزیست وجود دارد و آن این است که انسان نباید بیش از حد به طبیعت دست درازی کند. منتقل کردن آب با این حجم در گذشته نیز در ایران اتفاق افتاده و مشکلات زیادی را به بار آورده است. برای نمونه میتوان به تونل کوهرنگ اشاره کرد که آب زایندهرود را به یزد برد و باعث خشک شدن زایندهرود شد.
من تصور میکنم هدف از اعلام این راهحلها، بیش از آنکه کمک به دریاچه ارومیه باشد، انجام حرکتی تبلیغاتی است، تا به شهروندانی که از خشک شدن دریاچه ناراضی هستند پاسخی داده شده باشد. اگر واقعا طرح انتقال آب دریای خزر به دریاچه ارومیه شروع شود، بهدلیل حجم بالای کار و کندی امور مهندسی، بهزودی تمام نخواهد شد و دولتهای آینده باید تاوان این تصمیمگیری را بدهند. از سوی دیگر، بهدلیل اینکه تنها ایران نیست که از دریای خزر استفاده میکند، با انتقال آب دریاچه ارومیه، کشورهای همسایه خزر یعنی ارمنستان، قزاقستان، ترکمنستان و روسیه نیز اعلام نارضایتی خواهند کرد و اجازه نخواهند داد که این انتقال صورت بگیرد.
از سوی دیگر هنوز مشخص نیست که نابودی دریاچه ارومیه چه عواقبی خواهد داشت. نتایج خشک شدن رودها و تالابها تا حدی قابل پیشبینی است، اما هیچ کس نمیتواند آینده را کاملا پیشبینی کند. هنگامی که تالاب هامون در استان سیستان و بلوچستان خشک شد، کسی نمیتوانست تصور کند که بادهای هامون به جای اینکه طراوت را به شهر زابل بیاورد، خاک و شن و کف تالاب را روی سر مردم زابل بریزد و آب چاهها ابتدا شور و بعد تلخ شود.
بهترین کاری که میتوان اکنون برای دریاچه ارومیه انجام داد، این است که آب سدهایی را که روی رودخانههای مشروبکننده حوضه دریاچه ارومیه ساخته شده است، به دریاچه روانه کنیم. اگر 20 درصد آب این سدها را که در بهار آبگیری میکنند، به دریاچه بریزیم بسیاری از مشکلات دریاچه حل خواهد شد.
شاید انسان بتواند با استفاده از فناوریهای روز بسیاری از تغییرات را در طبیعت بهوجود بیاورد، اما صرف این توانایی نباید باعث شود به طبیعت صدمه برسد و با تصمیمگیریهای غیرکارشناسی، محیطزیست نابود شود.
*کارشناس محیطزیست طبیعی